تحلیل تکنیکال بازار سرمایه

تحلیل تکنیکال بازار سرمایه

مشاوره و تحلیل تکنیکال بورس طلا سکه انس فارکس
تحلیل تکنیکال بازار سرمایه

تحلیل تکنیکال بازار سرمایه

مشاوره و تحلیل تکنیکال بورس طلا سکه انس فارکس

داستان تورم و سرمایه گذاران

در طول جنگ جهانی دوم شما یک قرص نان را به قیمت 15 سنت ، یک ماشین صفر کیلومتر را به قیمت هزار دلار و یک خانه متوسط را  به قیمت 5000 دلار خریداری  می کردید . اما امروزه قیمت یک قرص نان ، یک ماشین صفر کیلومتر و یک خانه متوسط همانی نیست که در آن زمان بو د و  قیمتها فرق کرده اند ، خیلی هم فرق کرده اند . در طول 60 سال گذشته ما شاهد تورمهای بسیاری بوده ایم . 


  

هنگامی که در اواسط 1970 تورم آمریکا دو رقمی شد مردم آن را دشمن درجه یک خود تلقی می کردند و در کشور ما هم که الان تورم دورقمی است باز مردم آن را دشمن درجه یک خود تلقی می کنند اما به این نکته توجه داشته باشید که نه همه مردم !

 

 اگر چه از آن زمان نگرانی عمومی مردم آمریکا  درباره تورم کاهش پیدا کرده است ولی ترس از تورم هرگز از میان مردم آنجا  رخت بر نبسته است و  البته تورم هم هیچگاه از بین نرفته و ما شاهد تورمهای هر چند اندک در سالهای گذشته در آن کشور بوده ایم .

 

قیمتها در مرور زمان افزایش می یابند و همه این را می دانند  اما  عموم مردم درباره عوامل موثر در تورم اطلاعات چندانی ندارد . چه چیزی باعث تورم می شود و  تورم چگونه سطح زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به چنین سوالاتی هستیم .

 

تورم چیست ؟

تورم به این صورت تعریف شده است افزایش مدام در سطح عمومی قیمتها ی کالا و خدمات و رشد آن هم بصورت درصد بیان می شود . با افزایش تورم به ازای هر دلاری که قبلا با آن دو کیلو سیب می خریدید  الان نمی توانید به همان میزان بخرید . در واقع با وجود تورم ارزش دلار نمی تواند ثابت بماند .

 

 ارزش واقعی هر دلار یا هر واحد پولی که مد نظر شما باشد قدرت خریدی است که آن واحد  پولی دارد و قدرت خرید پول یعنی میزان کالا و خدماتی که می توان با آن خرید .

 

به نظر شما  چرا در کشور ما  یک دلار قوی تر از یک ریال است . چون میزان جنسی که با یک دلار می توان خرید بسیار بیشتر از میزان جنسی است که با هزار ریال می توان خرید چه برسد به واحد برابر یعنی یک ریال  

اگر نرخ تورم ده درصد باشد و قیمت یک آدامس هم یک دلار باشد شما سال دیگر نمی توانید با یک دلاری که ذخیره کرده اید آدامس بخرید  و باید 10 سنت دیگر هم پیدا کنید هر چند که از نظر اسمی همان یک دلار را دارید و لی فی الواقع این دلار اگرچه از نظر ظاهری همان دلار پارسال است ولی از لحاظ باطنی ضعیف تر شده است . تفاوت آن دو در قدرت خرید آنها می باشد که در دو مقطع زمانی مختلف (پارسال و  امسال ) با هم فرق می کنند  .

 

انواع مختلفی از تورم وجود دارد :

 

1-تورم مثبت (inflation  )

وقتی که سطح عمومی قیمت کالاها خدمات  افزایش پیدا می کنند .

 

2-تورم منفی یا کاهش قیمتها ( deflation)

وقتی است که سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات  کاهش پیدا می کند درست نقطه مقابل تورم مثبت

 

3-تورم شدید (inflation hyper)

حالتی است که تورم یا همان افزایش سطح عمومی قیمتها به سرعت اتفاق می افتد.یکی از بازترین نوع این تورم در 1923در آلمان اتفاق افتد : زمانی که قیمتها در عرض یک ماه معادل 2500 در صد رشد کردند .در زمانهای وقوع این نوع از تورم  صفرهای پولها به سرعت  بی ارزش می شود

 

4- تورم رکوردی      ( stagflation)

تورم رکوردی ترکیبی از بیکاری بالا و رکورد اقتصادی همراه با تورم است . نمونه بارز این حالت در سال 1970 در کشورهای صنعتی اتفاق افتاد . زمانی که شرایط بد اقتصادی با افزایش قیمت نفت توسط اپک همراه شد .

 

در سالهای اخیر بیشتر کشورهای توسعه یافته سعی کرده اند تا نرخ تورم را در حدود 2 الی 3 درصد نگهدارند .

 

دلایلی که باعث تورم می شوند .

اقتصاد دانان همواره با این امید از خواب بیدار می شوند تا شانس این را داشته باشند که با عوامل ایجاد کننده تورم  مبارزه کنند . اگرچه  هیچ توافق کلی در عوامل به وجود آورنده تورم وجود ندارد اما تئوریهای  که تقریبا به صورت عمومی پذیرفته شده اند از این قرار هستند .

 

1- تورم ناشی از فشار تقاضا (Demand-Pull Inflation )  

 این تئوری به صورت خلاصه می گوید که  اگر پول زیادی مقدار کالا و خدمات کمی را تعقیب کند  تورم بوجود می آید . به عبارت دیگر اگر تقاضای کالا و خدمات بیشتر از عرضه آن کالا و خدمات رشد کند قیمتها افزایش پیدا خواهند کرد و این همان تورم است . این حالت معمولا در اقتصادهای در حال رشد اتفاق می افتد .

 

2- تورم ناشی از فشار هزینه (Cost-Push Inflation )  

زمانی که هزینه های تولید  شرکت بالا می رود آنها ناچار می شوند  قیمتها را بالا ببرند تا حاشیه سود خودشان را برای ادامه فعالیت نگه دارند . این  افزایش در هزینه ها می تواند شامل افزایش  دستمزدها ، مالیات و هزینه های  وادرات باشند . به این نوع افزاش در قیمتها تورم ناشی از فشار هزینه گفته می شود .

 

هزینه های تورم .

اگر چه تقریبا همه تورم را به چشم یک شیطان و دشمن نگاه می کنند اما لزوما آن طور نمی باشد ، تورم  بر همه مردم به یک میزان اثر ندارد .اگر دشمن عدهای از مردم باشد دوست صمیمی عده ای دیگر نیز هست  .

 

 همچنین اثرات تورم به این مطلب نیز  بستگی دارد که آیا تورم مورد انتظار بوده است  یا خیر .

اگر نرخ تورم به میزانی باشد که مردم انتظار آن را داشته باشند ( تورم قابل پیش بینی ) جبران اثرات آن راحتر می شود . مثلا بانکها می توانند در نرخ بهره های خود تجدید نظر کنند و کارگران می تواند با افزایش سطح عمومی قیمتها در مورد قراردادها ی کاریشان با کارفرماها به بحث بنشیند . مشکلات عمده زمانی به وقوه می پیوندند که تورم به صورت غیر منتظره اتفاق می افتد . از جمله این مشکلات ناشی از تورم غیر منظره  می توان به موارد ذیل اشاره کرد .

 

1-   وام دهندگان میبازند و وام گیرندگان سود می برند چون  وام دهندگان چنین تورمی را پیش بینی نکرده بودند . دقیقا مشابه به این موضوع است که  وام گیرندگان وامهای بدون بهره ای را گرفته اند و در شرایط حادتر می توان گفت بسیار کمتر از آن مبلغی که وام گرفته اند می پردازند .

2-   عدم اطمینان نسبت به آینده و این که چه اتفاقی ممکن است بیفتد باعث می شود شرکتها و افرد مایل به خرج کردن نباشند که در بلند مدت به روند اقتصادی کشورها لطمه می زند .

3-   مردمی که درآمد ثابتی دارند شاهد کاهش قدرت خرید عایدیهای ماهانه شان بوده و سطح زندگی آنها به طرف پایین سیر می کند در واقع اژدهایی دزد مسلک   به نام تورم هر ماهه مبلغی از درآمدهای آنها را به زور از دستشان می ستاند .

4-   اگر نرخ تورم هر کشوری  بالاتر از نرخ تورم سایر کشورها باشد  محصولات داخلی قدرت رقابتی خود ر ا از دست می دهند .

 

مردم معمولا از افزایش قیمتها شکایت می کنند و غافل از این حقیقت هستند که ما همیشه در طول زمان با این پدیده مواجه بوده ایم و مشکل اصلی  در عدم افزایش حقوق به میزان افزایش تورم است .

توجه داشته باشید که بالاخره تورم نشانه ای از اقتصاد رو به رشد می باشدودر بعضی مواقع تورم بسیار پایین و حتی تورم منفی مثل تورم حاد و شدید می تواند بد باشد . عدم وجود تورم ممکن است به این معنی باشد که اقتصاد در حال ضعیف شدن است .

 

همانطور  که می بینید نمی توان به تورم برچسب همیشه خوب یا همیشه بد داد خوب یا بد بودن تورم بسته به شریط اقتصادی و بسته به موقعیت شخصی شما دارد .

 

تورم چکونه اندازه گیری می شود .

محاسبه تورم برای دولت و متخصصان آماریش کار آسانی نیست ؟ برای اینکه تعد اد زیادی از کالاها و خدمات  که نوسانات آنها  می تواند نماینده نماینده نوسانات اقتصادی هر کشوری باشد  در سبدی به نام سبد بازار جمع آوری می شوند . مقدار پولی که برای خرید سبد کالای بازار لازم است محاسبه می شود و  در مقطعهای زمانی مختلف ( معمولا هر ماهه ) دوباره این میزان پول اندازه گیری می شود. فرض کنید در مرتبه اول مبلغ هزار دلار برای خرید یک سبد کالا که مشتمل بر 200 نوع کالا و یا خدمات بود کفایت می کرد اگر یک ماه دیگر  میزان پول لازم برای خریدهمان  مقدار مشخص و ثابت  از همان 200 نوع کالا و خدمات برابر 1100 دلار باشد شاهد تورم مثبت 10 درصدی  در طول یک ماه بوده ایم و اگر 900 دلار کفایت کند می توان گفت که در طول یک ماه گذشته تورم منفی داشته ایم و سطح عمومی قیمتها کاهش پیدا کرده است و لزوما نه قیمت همه کالاها ، شاید از میان این 200 نوع کالا شاهد بوده ایم که 15 مورد هم افزایش قیمت داشته اند ولی در کل به صورت میانگین سطح عمومی قیمتها پایین آمده است .

 

 در آمریکای شمالی ، دو شاخص عمده قیمتی برای محاسبه تورم وجود دارد .

 

1-   شاخص قیمت مصرف کننده :

شاخصی که تغییرات قیمتها کالاهای مورد نیاز مصرف کنندگان و یا خانوار ها را  می سنجد و شامل کالاها یی مثل بنزین ، خوراک ، پوشاک ، و اتومبیل می شود . در واقع این شاخص تغییرات قیمتی را از دیدگاه خریداران و مصرف کنندگان خرد که خانوارها باشند می سنجد و کالاهای انتخاب شده هم از طریق مصاحبه و سایر روشها ی گرد آوری اطالاعات از همین خانوارها بدست آمده است .

 

2-   شاخصهای قیمت تولید کننده

مجموعه ای از شاخص ها  هستند که متوسط تغییرات قیمتهای عمده فروش  تولید کنندگان داخلی را در یک فاصله زمانی اندازه گیری می کند .

محاسبه این شاخص ها مشابه یک کارتحقیقاتی بزرگ است که هر ماهه صورت می گیرد . در آمریکا وزارت کار از طریق ارتباطاتی که با هزران خرده فروش ، موسسات خدماتی ، موسسات اجاره دهنده  و مطبهای پزشکان دارد . اطلاعات مربوط به هزاران قلم کالا را برای محاسبه شاخص قیمت مصرف کننده جمع آوری می کند .

 

در بلند مدت نرخ تورمی که شاخص قیمت مصرف کننده و شاخصهای قیمتی تولید کننده نشان می دهند بر هم منطبق است اما در کوتاه مدت رشد شاخص های قیمت تولید کننده قبل از شاخص قیمت مصرف کننده صورت می گیرد .

 

 در حالت کلی سرمایه گذاران به تغییرات شاخص قیمت مصرف کننده از تغییرات شاخصهای قیمتی تولید کننده اهمیت بیشتری می دهند چرا که با این شاخص احساس نزدیکی بیشتری می کنند .

 

تورم و نرخ های بهره

در آمریکا نرخهای بهره توسط  فدرال رزرو مشخص می شود که همان بانک مرکزی آمریکا باشد . هیات مدیره فدرال رزرو متشکل از هفت نفر است  که بوسیله ریس جمهور برای 14 سال انتخاب می شوند ولی  به تایید مجلس سنا هم باید برسند .

هیات مزبور مسولیت تدوین سیاستهای مثل میزان ذخیره قانونی و نرخ بهره است .هیات مدیره فدرال رزرو در طول یک سال 8 بار دور هم جمع می شوند تا اهداف مربوط به نرخ بهره کوتاه مدت را تنظیم کنند .

دو عامل مهم تاثیر گذار بر تصمیمات آنها شاخص های قیمتها مصرف کننده و شاخصهای قیمتی  تولید کننده می باشند .نرخ بهره از فاکتورهای مهم هر اقتصادی می باشد به عنوان مثال می توان گفت که نرخهای بهره مستقیما در بازارهای وام دهی و وام گیری یا بازارهای اعتباری تاثیر گذار است و  نرخهای بهره بالا باعث بالا رفتن هزینه های وام گیری برای گیرندگان اعتبار می شود.

 

 هدف فدرال رزرو از بازی با نرخ بهره رسیدن به اهداف سه گانه زیر است .

1-   بیشترین اشتغال ممکن

2-   تثبیت قیمتها

3-   سطح مناسبی از رشد اقتصادی

 

به محض این که نرخ بهره پایین می آید خانوارها مصارف خودشان را افزایش می دهند و این عمل باعث بر انگیختن رشد اقتصادی می شود .

 بر خلاف باور عمومی و شایع بین مردم ، رشد اقتصادی بیش از حد می تواند زیان آور باشد .رشد اقتصادی سریع ، تورم حاد و شدیدی را باعث می شود  که مشکلات خاص خودش را بوجود خواهد آورد ولی از این نکته هم نباید غافل شد که  اقتصاد بدون تورم هم  در واقع یک اقتصاد ایستاده و راکدی خواهد بود.

 

سطح مناسبی از رشد اقتصادی و در نتیجه سطح مناسبی از تورم جایی در میانه ها است و پیدا کردن آن سطح مناسب کار فدرال رزرو است . بالا و پایین بردن نرخ تورم از طرف فدرال رزرو در واقع تلاشی برای سر بریدن تورمهای آتی است . اگر رشد را  اقتصادی به حرکت یک اسب تشبیه کنیم بسیاری از مطالب روشنتر خواهد شد . این اسب ممکن است  در جهت مقصد مورد نظر به  سرعت و یا آهسته حرکت کند ، در جا بزند و یا حتی بر خلاف جهت مقصد حرکت کند . اگر اسب تندتر ار سرعت مورد نظر و مطلوب حرکت کند رشد اقتصادی سریع اتفاق خواهد افتاد . اما پی گیری سه   بیشترین اشتغال ممکن ، ثبیت قیمتها و رشد اقتصادی در کنار هم الزامی است.

 

پس این اسب هم باید در مسیر مناسب حرکت کند و هم با سرعتی که به سایر اهداف لطمه نزند وظیفه حرکت دادن این اسب بر عهده فدرال رزرو است و نرخ بهره به مثا به شلاق و افسار در دستان اوست تا جهت و سرعت حرکت اسب را تنظیم کند . البته توجه داشته باشید که نرخ تورم تنها عامل اثر گذار در تصمیمات  فدرال رزرو نمی باشد به عنوان مثال در شرایط وقوع بحران در بازارهای مالی ممکن است فدرال رزرو با کاهش نرخهای بهره بخواهد سرمایه گذاریهای را بسوی بازارهای مالی حرکت دهد .

 

تورم سرمایه گذاران .

یکی از سوالات ت مهمی که در باره  تورم  در ذهن سرمایه گذاران بوجود می آید این است تاثیر تورم بر سرمایه گذریهای من چگونه خواهد بود . اثر تورم بر سرمایه گذاریهای شما بستگی به اوراق بهاداری دارد که شما روی آن سرمایه گذاری کرده ا ید . اگر شما فقط در سهام سرمایه گذاری کرده باشید نگرانی شما از تورم آنچنان نباید باشد که باعث بی خوابیتان گردد . در بلند مدت شر کتها هم با افزایش قیمت محصولات و در نتیجه بالا رفتن میزان سود اگر بر تورم هم غلبه نکنند از آن عقب نخواهند ماند .

البته در اینجا یک استثنا وجود دارد و آن زمانی است دچار تورم رکوردی بشویم .  تورم رکودی  ترکیب یک شرایط اقتصادی بد با افزایش هزینه ها یا تورم  می باشد که   برای سهامها و سهامدارها بسیار بد است در این شریط شرکت هم مثل یک مصرف کننده است و  هر چند که میزان پول بیشتری بدست می آورد ولی قدرت خرید او  به علت وجود تورم مدام کاهش پیدا می کند .

 

در مواقعی که تورم شدیدی وجود دارد . ممکن آمار و ارقامی که شرکتها منتشر می کنند چنان بنماید که شرکتها رو به رشد حرکت می کنند ولی یک تحلیل گر خوب گول این اعداد و ارقام را نخواهد خورد . در مقام یک تحلیل گر بایبد  به اثرات تورم در صورتهای مالی ، و مخصوصا ارزیابی موجودیها دقت کرد .

 

بیشترین ضربه تورم متوجه کسانی می شود که در داریی های با در آمد ثابت سرمایه گذاری کرده اند . فرض کنید که شما پارسال مبلغ هزار دلار در  اوراق خزانه ای با بازدهی 10 درصد سرمایه گذاری کرده اید.   در آخر سال اول سرمایه گذاری شما باید  بازدهی برابر  10 درصد باشد یعنی معادل مبلغ 100 دلار ولی اگر  نرخ تورم در همان سال برابر 8 در صد مثبت بوده اباسد  بازدهی  واقعی  شما معادل دو درصد است یعنی 20 دلار نه 100 دلار  این مثال بخوبی تفاوت  بین بازدهی اسمس و بازدهی واقعی را نشان می دهد .

 

 

 

نرخ  بازده  واقعی میزان رشد قدرت خرید شما ست ولی نرخ بازده اسمی میزان رشد پول شما .

 

 نرخ بازدهی  واقعی حاصل کسر نرخ تورم از نرخ بازدهی  اسمی است .

 

 در مثال فوق نرخ بهره واقعی معادل دو درصد است . در بعضی مواقع ممکن است ظاهرا نرخ بهره ای بگیرد اما ممکن است نرخ بهره واقعی او منفی باشد . زمانی که نرخ تورم بالاتر از نرخ بهره اسمی است .

به عنوان یک سرمایه گذار شما باید به نرخ بهره واقعی و یا نرخ بازدهی واقعی سرمایه گذاری خود توجه  کنید در حالیکه بیشتر سرمایه گذاران  متاسفانه تنها به نرخ بازدهی  اسمی توجه دارند و از توجه به  نرخ بازدهی واقعی که همان میزان  قدرت خرید پول باشد  غافل می شوند . در شرایط ممکن است حتی نرخ بازدهی واقعی شما منفی باشد . زمانی که بازدهی اسمی کمتر از نرخ تورم است .

 

 اوراق قرضه ضد تورم .

 

در پی نوآوریهای جدیدی که در بازارهای مالی می شود  اوراق بهادار ی وجود دارند  که سرمایه گذاران را در مورد اینکه بازدهی آنها توسط تورم بلعیده نخواهد شد  تضمین می کنند . به عنوان مثال نوعی اوراق خزانه ضد تورم (Treasury inflation-protected securities )   وجود دارد که پرداخت اصل و بهره سرمایه گذاران با شاخصی مثل شاخص قیمت مصرف کننده مرتبط شده است و در صورت افزایش شاخص مصرف کننده که نشانه ای از تورم است ،برای جبران تورم  مبالغ پرداختی به سرمایه گذاران از بابت اصل و بهره سرمایه گذارایهای آنها نیز به میزان تورم افزایش خواهد یافت.

 

اگرچه  این نوع اوراق بهادار پیشنهادهای خوبی به نظر می رسند اما طنزی که در مورد این اوراق در وال استریت  رایج شده این است که فروش کولر های گازی و آبی در روزهای پایانی تابستان بسیار راحت از متقاعد کردن سرمایه گذاران به این مطلب است که آنها باید سرمایه گذاریهایشان را در قبال تورم حفظ کنند . نرخ تورم در سالهای اخیر آنچنان پایین بوده است که فاکتور تورم مساله مهمی در تصمیم گیریهای سرمایه گذاران نمی باشد . علاوه بر آن نرخ بازدهی پیشنهادی این اوراق بدون ریسک آنچنان پایین است که توجهی را بر نمی انگیزد .

نتیجه گیری

بعد از خواندن  مقاله شما باید یک بینش کلی در مورد تورم و اثرات آن بدست آورده باشید . شما دانستید که تورم به خودی خود نه خوب است نه بد . مثل بسیاری از چیزهای دیگری که در زندگی های ما وجود دارد . اثرات تورم بستگی به موقعیت شما دارد . باران شدید برای کشوری که پیش بینی های قبلی را کرده و سدهای ساخته است  نعمت است و برای کشوری که آمادگی این باران ها را ندارد سیل است و ویرانگر.

خلاصه از مطالب گفته شده به این شرح می باشد .

 

1-   تورم ، افزایش مدام سطح عمومی قیمتها ی کالاها و خدمات است

2-   وقتی که تورم به سمت بالا حرکت می کند و صعودی است قدرت خرید پول پایین می آید

 

 

3-   دو تئوری مورد قبولی که در مورد عوامل ایجاد کننده  تورم وجود دارد عبلارتند از تورم ناشی از فشار هزینه و تورم ناشی از فشار تقاضا

 

 

4-   وقتی که یک تورم غیر منتظره در اقتصاد اتفاق می افتد وام دهندگان و مردمی که در آمد ثابتی دارند می بازند ،هزینه های خوراک بالا می رود  و عدم اطمینان باعث کاهش مخارج خانوارها و بنگاها شده  و قدرت رقابتی صادر کنندگان تضعیف می شود.

 

 

5-   عدم وجود تورم یا کاهش قیمتها لزوما چیز خوبی نمی باشد

 

 

6-   اندازه گیری تورم از طریق شاخصهای قیمتی صورت می گیرد

7-   دو گروه مهم از شاخصهای قیمتی که تورم ر اندازه گیری می کنند عبارتند از شاخص قیمت مصرف کننده و شاخصهای قیمتی تولید کننده یا شاخصهای قیمتی عمده فروشی

8-   نرخهای بهره در آمریکا توسط فدرال رزرو مشخص می شوند و نرخ تورم نقش مهمی را در تعیین میزان نرخ بهره بازی می کند.

 

 

9-   در بلند مدت سهامها وسیله خوبی برای محافظت در مقابل تورم هستند . 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد